ترم نامه
بازهم یک ترم دیگر از دانشگاه و تحصیل ما گذشت و دانشجوی یک ساله شدیم با همه خاطراتی که داشتیم چه تلخ و چه شیرین؛ از نیامدن استاد گرفته و تعطیلی کلاس تا غذاهای مملو از کافور سلف(!)از تعطیل کردن کلاسها قبل و بعد از عید توسط دانشجو ها و عصبانی کردن بعضی از استاد به خاطر این کار به خصوص مدیر گروه؛از تفریحات سالم (!) برخی دانشجو ها در محوطه پشت دانشگاه تا جمع شدن دانشجو ها دور میز پینگ پونگ ها(به خصوص عمرانی ها) از تقلب در امتحان تا جمع شدن در سالن مطالعه و حل تمرینات به طور گروهی در آخر نوشتن یه سری چرت و پرت؛از گرفتن صندلی های قسمت پسر ها توسط دختر ها تا نگاه حسرت آمیز به صندلی های پر شده موقع برگشتن(به خصوص خود من!)از غمدار شدن همکلاسی ها به خاطر فوت مادر تا شادی ازدواج آنها .......
خلاصه خیلی خاطره داریم اما بذارید چندتا توصیه به مسئولین دانشگاه کنیم:
1)تغییر در نگرش پخت غذا و عدم داشتن نگاه منفی به دانشجو(تو که فهمیدی!؟)
2)ایجاد یک سالن ورزشی در دانشگاه تا دانشجو مجبور به انجام ورزش در پارک نباشه تا مثل من پا ش بشکنه!
3)وجود جلسات مناظزه میان دانشجویان با هر نظری که دارند و عدم تغییر نگرش به دانشجوی مخالف ایده ما(اگه معتقدیم جامعه ما برای پیشرفت به همه دیدگاه ها نیازمند هست و محیطی مثل دانشگاه باید اینگونه باشد!)
4)کمک کردن به دانشجو(نه نمره!) در هنگام مشکلات به جای نصیحت کردن و نوعی تمسخر(قابل توجه مدیر گروه!!!!!!!)
....
بقیه اش رو خودت بنویس دانشجو ، من پام درد مکنه تازه خیلی چیزای دیگه بود ترسیدیم بگیم!
خدا ما را به راه راست هدایت کنه! با افکار ضاله مون!
نظرات شما عزیزان:
علی د
ساعت4:44---20 مرداد 1391
عجب!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!مجید کی ازدواج کرده؟
یاد
ساعت10:57---1 مرداد 1391
واقعا یاد خاطره ها بخیر ولی میشه بگید مادر کی فوت شده و کی ازدواج کرده؟؟؟؟؟
اتحادیه صنف کافور فروشان ایران!
ساعت0:32---7 تير 1391
این آقایی که نوشته کافور غذای دانشگاه شون زیاده مثل اینکه مشکل داره! آخه اگه کافور غذای دانشگاه ها کم بشه میدونی چند نفر بیکار میشن،چندتا خانواده از هم می پاشن،مثل اینکه میخاد ما رو بدبخت کنه!
بابا ما کافور مون ایرانی اصله نه چینی! با خریدش از تولید ملی حمایت میشه!
باز خدا رو شکر به کافور گیر داده نه گرونی، وگرنه معلوم نبود سر این مملکت چی می اومد
احسنت بر تو
ساعت20:07---6 تير 1391
از اینکه ازت بیخبرم واقعا شرمنده!!!
واقعا پات شکسته؟؟؟
دل منم پره مجید جون
بعضی چیزا فقط تو بعضی جاها قابل اجراست!!!
2یا3دفعه خواستیم به خاطر اوضاع دانشگاه و رفتار مسئولا اعتراض کنیم
همه پشتمونو خالی کردن!!!
به تو هم پیشنهاد میکنم بیخیال بشی به زندگی شخصی خودت برسی!!
داداش مجید دوست دارم
بازم شرمندممممممممممممممم
راستی ی چیز دیگه تا یادم نرفته!!!
از ماست که بر ماست
مواظب خودت باش
hamfekr
ساعت18:42---6 تير 1391
نویسنده: مجید قربانی
׀ تاریخ: سه شنبه 6 تير 1391برچسب:,
منوی اصلی
تبادل لینک هوشمند 
<-PollName->
آمار
وب سایت:
.gif){kind=small}
نویسنده: 
